- بی رنجی
- بی آزاری، بی اذیتی
معنی بی رنجی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت بی رنگ بودن، کنایه از ساده و بی آلایش بودن، در تصوف بی چونی حق، عالم وحدت
Colorlessness
бесцветность
Farblosigkeit
безбарвність
bezbarwność
descolorido
incolore
descolorido
décoloration
kleurloos
ไม่มีสี
tak berwarna
عدم اللّون
बेरंग
חסר צבע
renksizlik
rangi isiyo na rangi
বর্ণহীনতা
بے رنگی
بی رنج، مستریح
ننگ نداشتن از اعمال ناشایسته بیعاری
حالت و کیفیت بی سنگ
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
بی ادبی، بیراهی، خلاف ادب
محتاج و فقیر
بی نظامی، بی روشی
سنگدلی
بی نصیب، بی بهره از رزق وروزی، فقیر، محتاج
Lifelessness, Drabness
Callousness, Pitilessness, Relentlessness, Ruthlessness